+جدایی از جایی شروع می شود که آدمی خیالش راحت است. جایی که فکر می کند فاتح شده. به خودتان می آیید و میبینید نه آتشی در قلب کسی برایتان روشن مانده نه جوهری به قلمتان برای نوشتن ادامه داستان. این است که شیوه دلسپردن در تداوم است و مراعات و خلق. وگرنه هر چیزی هر چقدر هم بی نظیر و شگفت انگیز باشد، در سیاهچاله روزمرگی سقوط می کند.
+سال ها پیش در صفحات کتابی مربوط به تاریخ حکومت های مسلمان شمال آفریقا خواندم ملکه با درایتی با همدستی یکی از درباریان با توطئه ها و نقشه های زیرکانه ای که من خواننده را هم به تحسین وامیداشت، قدرت را در دست گرفت. اما عمر این سلطنت که با مهارت و زبدگی بدست آمده بود، به اندازه یک طلوع و غروب خورشید دوام داشت، روز بعد سپه سالار ارتش شاه بر تخت سلطنت نشست و سر ملکه و درباری در باد می رقصید.
درباره این سایت